من پروردگار هستم و امروز به همه مشکلات تو رسیدگی می کنم .

 

 

 

  (( من پروردگار هستم و امروز به همه مشکلات تو رسیدگی می کنم  ))

 

 

 به یاد داشته باش که من هیچ نیازی به تو ندارم. چنانچه زندگی تو را در موقعیتی قرار داد که در توان تو نبود، پس هیچ کوششی برای حل آن نکن.

 

         فقط آن را به من واگذار کن و در صندوق! نامه ای به خداوند بیانداز!!

 

گره همه آن مشکلات باز خواهد شد، البته در مجرای زمانی من. زمانی که آن را به صندوق انداختی با نگرانی و دلواپسی های خود بر آن تمرکز نکن.  

 

در عوض، به همه چیز های خوبی که داری فکر کن. چیزهایی که موهبت های زندگی محسوب می شوند.

 

چنانچه خود را در ترافیک سنگین خیابان یافتی که هیچ گونه راه فراری ندارد، ناامید نشو. بدان مردمی در این جهان زنگی می کنند که حتی داشتن اتوموبیل شخصی و رانندگی کردن را در خواب هم نمی بینند.

چنان چه یک روز کاری را سپری کردی، به کسی فکر کن چه چند سال است بیکار است.

چنانچه در روابط عاطفی خود دچار یاس و ناامیدی شدی، به کسی فکر کن که هیچگاه طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن را نچشیده است.

 

اگر غصه می خوری که تعطیلات آخر هفته خراب شده است، به زنی فکر کن که برای سیر کردن شکم بچه هایش هفت روز هفته را روزی 12 ساعت در حال انجام کاری طاقت فرساست.

اگر اتوموبیلت در وسط جاده خراب شد و تو کیلومترها دور تر از شهر مانده ای، به شخصی فکر کن که معلول و ناتوان است و در آرزوی پیاده روی.

چنانچه در آینده موی سپیدی بر سرت دیدی، به زنی فکر کن که مبتلا به سرطان است و در حال شیمی درمانی و آرزوی نگاه کردن در آینه و مرتب کردن موهایش را دارد.

 

اگر دچار ضرر و زیان شدی و با خود فکر کردی که این چه زندگی ای است، از خودت بپرس که هدف و مقصودت در این زندگی چیست؟

شکر گذار باش زیرا افرادی در این کره خاکی زیسته اند که حتی فرصت دوباره ای نداشته اند و خیلی زود چشم از این دنیا فروبسته اند.

اگر خود را قربانی جهالتها، حقارت ها، تند خویی ها و سستی های دیگران یافتی به یاد داشته باش که:

 

???ممکن بود تو خود یکی از آن ها باشی???

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ب.ظ

چند شب دیوونه شدم نمیشه باور بکنم
با کهبوس نداشتنت زندگیمو سر بکنم

از تو انتظار نداشتم که ازم دوری کنی
همه محبتا رو .........از رو مجبوری کنی
از تو انتظار نداشتم که فراموشم کنی
مثله شمعی عشقمو فوت کنی .........خاموشم کنی
از تو انتظار نداشتم منو ساده بشکنی
سنگ بی وفایی رو به قلب خستم بزنی
ازتو انتظار نداشتم ولی حالا که شده
این روزا داشتن انتظار......... یه چیزه بیخوده
دیگه انتظاری از هیچ کسی تو دنیاندارم
خودمم شاید یه روز ی ....خودمو تنها بذارم
کاش میفهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
اما یادت باشه حرفا .......مثله گوله های برفن
خیلیا قربونی یای بی گناه دوتا ...حرفن
تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیشه
اما من هر کاری کردم که ببخشمت.............................. نمییییییییییییییشه!
.......................................
قرار نبود کسی بیاد حرف جدایی بزنه
اون قسم نقره ای رو با بی وفایی بشکنه
قرار نبود جز آسمون به هیچ کسی خیره بشی
من عاشق رو شنیتم قرار نبود .....تیره بشی
قرار نبود من که توام یه وقط بیاد شما بشم
واسه تو که عشق منی عین غریبه ها بشم
قرارنبود بدون من بری تماشای غروب....!
به روزایی که نبودم بگی روزای خیلی خوب
قرار نبود عشق منو گم کنی بین کاغذات
قرار نبود مثله همه یه رهگذر بشم برات
قرار نبود برم ولی.... قرار شده...... دارم میرم
دیگه قرار نمیذارم سراغتم نمی گیرم!!!!!!
ولی بدون که تا ابد فقط واسه تو ...........!

تنها چهارشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:32 ب.ظ

خیلی زیبا بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد