بنال بلبل اگر با منت سر یاری ست کهمادوعاشقزاریم و کار ما زاری ست
درآنزمینکهنسیمیوزد ز طرهدوست چه جای دم زدن نافه های تاتاری ست
بیار باده که رنگین کنیم جامه رزق کهمستجامغروریم ونامهوشیاریست
خیال زلف تو پختن نه کار خاماناست که زیر سلسله رفتن طریق عیاری ست
لطیفهایستنهانیکهعشقازو خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری ست
جمالشخصنهچشماستوزلف و عارض و خال هزار نکته درین کار و بار دلداری ست
برهنگان طریقت به نیم جو نخرند قبایاطلسآنکسکه ازهنر عاری ست
بر آستان تو مشکل توان رسید آری عروج برفلک سرورری بهدشواری ست
سحربهکرشمهچشمتبهخوابمیدیدم زهی مراتی خوابی که به ز بیداری ست
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاری جاوید در کم آزاری ست
سلام وبلاگ بسیار زیبایی دارید .
خوشحال میشم نظرتو بدونم
http://shazdekoocholo.blogsky.com/